چگونه الگوهای ذهنی قبلی، می توانند از حل مسئله جلوگیری کنند؟
یک الگوی ذهنی تمایل به دیدن راه حل هایی است که در گذشته موثر بوده اند. این نوع تفکر ثابت میتواند یافتن راهحلها را دشوار کند و روند حل مسئله را مختل نماید. به عنوان مثال، اینکه شما در حال تلاش برای حل یک مسئله ریاضی در کلاس جبر هستید. به نظر می رسد مشکل مشابه مواردی است که قبلاً روی آنها کار کرده اید، بنابراین به همان روش به حل آن می پردازید و به دلیل الگوی ذهنی خود، ممکن است نتوانید راه حل ساده تری را که منحصر به این مشکل است ببینید.
بررسی اجمالی
هنگامی که در حال حل مشکلات هستیم، تمایل داریم به راه حل هایی که در گذشته موثر بوده اند، بازگردیم. در بسیاری از موارد، این یک رویکرد مفید است که به ما امکان می دهد به سرعت به پاسخ ها برسیم. با این حال، در برخی موارد، این استراتژی می تواند فکر کردن به راه های جدید برای حل مشکلات را دشوار کند .الگوهای های ذهنی می تواند منجر به تفکر سفت و سخت شود و در فرآیند حل مسئله مشکلاتی ایجاد کند.
تثبیت عملکردی
تثبیت عملکردی نوع خاصی از الگوی ذهنی است که در آن افراد فقط می توانند راه حل هایی را ببینند که شامل استفاده از اشیاء به شیوه عادی یا مورد انتظارشان است. ست های ذهنی قطعا در مواقعی مفید هستند. با استفاده از استراتژی هایی که قبلاً کارآمد بوده اند، اغلب می توانیم به سرعت به راه حل هایی دست پیدا کنیم. این امر می تواند در زمان صرفه جویی کند و در بسیاری از موارد، این رویکرد راه حل درستی را به همراه دارد.
در حالی که در بسیاری از موارد استفاده از تجربیات گذشته برای حل مسائلی که با آن روبرو هستیم سودمند است، اما میتواند دیدن راههای جدید یا خلاقانه برای رفع مشکلات فعلی را دشوار کند. برای مثال، تصور کنید قدرت مکش جاروبرقی شما از بین رفته است و قبلا به دلیل شکستگی تسمه با این مشکل مواجه شده است. از آنجایی که تجربه گذشته به شما آموخته است که مشکل تسمه یک مورد رایج است، بلافاصله دوباره تسمه را تعویض می کنید. اما، این بار جاروبرقی همچنان خراب باقی می ماند.
با این حال، وقتی از یکی از دوستانتان میخواهید که برای بررسی جاروبرقی بیاید، سریعا متوجه میشود که یکی از اتصالات لوله وصل نشده است و باعث میشود که مکش از بین برود. اما به دلیل الگوی ذهنی گذشته خود، متوجه راه حل نسبتاً واضح مشکل نشدید.
تاثیر تجربیات گذشته
در زندگی روزمره، یک الگوی ذهنی ممکن است شما را از حل یک مشکل نسبتاً جزئی (مانند فهمیدن مشکل جاروبرقی) باز دارد. در مقیاس بزرگتر، الگوهای ذهنی میتوانند دانشمندان را از کشف پاسخهایی برای مشکلات دنیای واقعی بازدارند یا تشخیص علت بیماری را برای پزشک دشوار کنند.
به عنوان مثال، یک پزشک ممکن است بیمار جدیدی را با علائمی مشابه موارد خاصی که در گذشته دیده است ببیند، بنابراین ممکن است این بیماری جدید را همان بیماری تشخیص دهد. به دلیل این الگوی ذهنی، پزشک ممکن است علائمی را که در واقع به یک بیماری متفاوت اشاره دارد، نادیده بگیرد. بدیهی است که چنین الگوهای ذهنی می تواند تأثیر چشمگیری بر سلامت بیمار و پیامدهای احتمالی داشته باشد.
بنابراین به یاد داشته باشید که استفاده از الگوهای ذهنی گذشته همواره نمی تواند بهترین راهکار برای حل مساله باشد.
نظر شما چیه؟