شکست در کسب و کار چیست؟

وقتی سرمایه ای که برای یک کسب وکار داشته اید ازبین برود ویا بدتر شما به لحاظ سرمایه منفی باشید، شکست در کسب و کار رخ داده است.

چرا همه می گویند علت اصلی رکود بازار است؟

بیشتر کار آفرینان علت شکست خودشان را رکود بازار می دانند واین در حالی است که رکود بازار بهانه راحتی برای توجیه شکست می باشد.

ما قصد داریم در این نوشته از زوایای مختلف علت شکست کسب و کار در ایران را بررسی می کنیم.

مشورت با اهل فن

خیلی مهم است که قبل ازشروع برای هر کسب وکار:

  • از انسانهای موفق در این رشته مشورت کنیم.
  • از مسائلی که پیش روی ما قرار می گیرد آگاه باشیم .

 درسال 1383 که من در یک بازار به نام بازار هفتگی در شیراز برای فروش خرازی کارم را شروع کردم. این برنامه ریزی را داشتم که اگر روزی صد عدد گل مو بفروشم. و درآمد خود را روزانه پنج هزار تومان پیش بینی کردم. ولی وقتی کارشروع شد در عمل روزی پنج عدد هم فروش نداشتم.

  • کافی بود من بجای سلیقه شخصی از دیگران مشورت می گرفتم.
  • این مثال در مقایس بسیار کوچک بود و اگر در مقیاس بزرگتر در نظر بگیریم می تواند یکی ازدلایل شکست کسب  کار باشد.

حسابرسی ذهنی

یکی دیگر از مسائلی که خیلی از کسب وکارها در ایران شکست می خورند به اصول حسابداری درکسب وکار مربوط می شود. ومعمولا در قسمت درآمد درست محاسبه نمی شود، چون میزان فروش وسود ناخالص رامرتب حساب می کنند.

ولی برای به دست آوردن سود خالص می بایست:

  • هزینه ها را دقیق حساب کنند.
  • سود ناخالص را پس از کسر هزینه به سود خالص تبدیل کنند.
  • براساس آن برنامه ریزی کنند.

ولی معمولا این موارد را بدرستی انجام نمی دهند و آن را ذهنی حساب می کنند.

براساس تجربیات شخصی ومشاوره هایی که داده ام در اغلب کسب وکار ایرانی:

  • هزینه ها همیشه بالاتر از میزان محاسبه آن به صورت ذهنی است و
  •  اصول حسابداری و حسابرسی بر اساس آمار دقیق محاسبه نمی شود .

لازم بذکر است که اغلب شرکتهای ضرر دهنده زمانی متوجه ضرر می شوند که دیگر جبران کردن کاربسیار دشوار است.

توصیه می شود که بصورت ماهیانه و یا سه ماه یکبار میزان سود و زیان کسب و کارمان را بدانیم.

برای افزایش مهارت و اطلاعاتتان مقاله ی چگونه سود و ضرر خود را در یک کسب و کار کوچک محاسبه کنید؟ را پیشنهاد می‌کنم.

شکست در کسب و کار

 

نداشتن مهارتهای جانبی لازم در کسب و کار

وقتی من مهارتهای لازم در کسب وکار نداشته باشم، احتمال شکست بالا می رود. بیشتر کسب وکار هایی که شکست می خورند بدلیل تولید بد یا فروش کم ورشکست نمی شوند بلکه به دلایل نداشتن مهارتهای مدیریتی در هزینه ها وسرمایه شکست می خورند.

متناسب نبودن سرمایه

خیلی خوب است که ما تمام کارهایمان رابا نگرش مثبت شروع کنیم ولی چقدر زیباست که درکنار نگرش مثبت واقعیتها راهم بپذیریم.

  • اگر کاری راشروع می کنیم حتما متناسب بامقدار سرمایه ما باشد.
  • برای بزرگتر شدن کسب وکارمان صبر داشته باشیم.
  • ازسودی که از کارمان داریم سرمایه گذاری کنیم .

بیشتر کسب وکارهای موفق را وقتی مشاهده می کنیم با این فرمول بزرگ شده اند و اشتباه اغلب کسب وکار های ایرانی که منجر به شکست می شود به این اصل برمی گردد:

از وام هایی که توجیه ندارد و متناسب با گردش سرمایه وسود کسب و کارمان نیست، برای توسعه استفاده می کنیم. وچون برنامه درستی برای زیرساختها و بازپرداخت نداریم منجر به شکست می شود.

رشدوتوسعه کسب و کار

رشد و توسعه ی کسب و کار به استراتژی نیاز دارد.مثلا فرض کنید شمایک فروشگاه دارید و بخاطر موفقیت تصمیم می گیرید:

  •  آن رابه چندین فروشگاه توسعه دهید
  • با گرفتن وام اقدام به این کار می کنید

غافل ازاینکه زمانی که شما این کار را انجام می دهید:

  • نیاز به نیروهای کارآمدی در قسمت مدیریت دارید.
  • نیاز به سیستم سازی دارید.

زیرا یک فروشگاه توسط خود شما اداره می شد و هزینه های کمتری را در بر داشت ولی برای توسعه به سیستم سازی احتیاج است. به همین دلیل موارد زیر احتمال شکست را بالا می‌برد.

  • نداشتن زیر ساخت درست
  • هزینه های بالا در کنار سود
  • اصل وام 

بعد ازشکست متوجه می شویم که اگر توسعه صورت نمی گرفت کسب وکاربا قدرت بسیار زیادتری پیش می رفت.

نداشتن منابع انسانی کارآمد

تامدتها پیش می گفتند که مهم ترین سرمایه هرشرکت منابع انسانی آن است ولی امروزه باکمی اصلاح بهتراست بگوییم مهم ترین سرمایه هر کسب وکار داشتن منابع انسانی باکیفیت است. اتفاقا نداشتن نیروی انسانی بهتر از داشتن نیرویی است که کارایی لازم رانداشته باشد.

برای این کار خیلی مهم است که:

  • ما نیروهای مناسب باکارمان را استخدام کنیم.
  • در راستای پیشرفت آنها آموزش های لازم راداشته باشیم .
  • وقتی نیروی انسانی ناکارآمد داشته باشیم به کاروکسب آسیب وارد می کند.

خیلی ازبزرگان حوزه مدیریت اعتقاد دارند که اگر به نیروی انسانی ناکارآمد حقوق بدهیم و در خانه خودشان باشند خیلی بهتر است.

عدم مدیریت سود وسرمایه

بیشتر مابراساس سرمایه ایده ال برنامه ریزی می کنیم و بعضا هزینه می کنیم که دربیشتر کسب وکارها همیشه شرایط ایده ال نیست واین بابرنامه ریزی ما مطابقت ندارد و خلاقیت ازما گرفته می شود. چون بیشتر فکرمان را معطوف عقب ماندگی مالی خودمان می کنیم واین احتمال شکست کسب و کار را بالا می برد.

ریسک غیر معقول درکسب وکار

ریسک هایی که می توان در تولید پرهزینه یا فروش اعتباری ببینیم که اغلب سرمایه اصلی کسب وکار را درگیر می کند. در برخی موارد یا بازگشت سرمایه اتفاق نمی افتد یا آن قدر زمان براست که به شکست کسب وکار منجر می شود که این گزینه از مورد های بسیار مهم مخصوصا در کسب وکارهای کوچک می باشد.

امید است که بامطالعه وآگاهی وسیستم سازی و ریسک معقول که قطعا با آموزش و مشاوره خوب بدست می آید کسب وکار موفق داشته باشیم.

 

مقالات مرتبط

نظر شما چیه؟

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

گفتگو در واتساپ
1
به کمک نیاز دارید؟
سلام
ما در روزهای کاری از ساعت 8 تا 16 پاسخگو هستیم،
بفرمایید چطور می‌تونم کمکتون کنم؟